هدیه ام کو؟
برخی تجربه ها قابل تکرار نیستند . تجربه چند ساعت فکر کردن و بعد هدیه خریدن برای یک دوست. تجربه ذوق داشتن برای دادن هدیه. تجربه فکر خوشمزه ای که ذهنت را قلقلک می دهد هر وقت هدیه ات را در دستان دوست می بینی و بعد تجربه روزی که دیگر آن هدیه نیست و یادگاری بر باد رفته است درست مانند خاطراتت....
پی نوشت: نه آنقدر سختم که بگذارم و بگذرم و نه آنقدر احمق که این همه نشانه بد را به فال نیک بگیرم. سخت است گریز از میانه ماندن ، میانه ایستادن و بعد میانه باختن..............
+ نوشته شده در دوشنبه هفدهم اسفند ۱۳۸۸ ساعت 15:14 توسط سارا معصومی
|
سبکباران فرزند مهربانی مهران قاسمی ست و درایتش.مردی که می دانست یک روز به ابدیت می پیوندد پس فضایی را برایم به یادگار گذاشت که هم نوشته هایش را در خود جا داده باشد و هم غم نبودنش را با دیگران به اشتراک بگذارد.حاصل عاشقانه های مردی که این روزها دلتنگی نبودنش حک می شود بر تن سبکبارانش.روحش شاد.