برخی تجربه ها قابل تکرار نیستند . تجربه چند ساعت فکر کردن و بعد هدیه خریدن برای یک دوست. تجربه ذوق داشتن برای دادن هدیه. تجربه  فکر خوشمزه ای که ذهنت را قلقلک می دهد هر وقت هدیه ات را  در دستان دوست می بینی و بعد تجربه روزی که دیگر آن هدیه نیست و یادگاری بر باد رفته است درست مانند خاطراتت....

پی نوشت: نه  آنقدر سختم که بگذارم و بگذرم و نه آنقدر احمق که  این همه نشانه بد را به فال نیک بگیرم. سخت است گریز از  میانه ماندن ، میانه ایستادن و بعد میانه باختن..............